ENGLISH 021-26402340 unitradmed.ir@gmail.com
ENGLISH 021-26402340 unitradmed.ir@gmail.com

تاریخچه پزشکی سنتی ایرانی

واژه زیبای پزشکی یک واژه دیرینه ی ایرانی است که به وجود تحولات 8 هزار ساله هوز ریشه و بن آن محفوظ مانده است.نخستین ریشه این واژه در اوستا بنام بئشه زه  به معنی آسیب زدا آمده است.

از میان انواع پزشکان: اشوپزشک  (بهداشت)،داتوپزشک (پزشک قانونی) ، گیاه پزشک (اوروپزشک)، کرتوپزشک(جراح) ، آسیب زدایی توسط تلقین کلام مقدس (مانتره پزشک یا رانپزشک)،تن پزشک (Tan , Beshaze) هماگ پزشک (پزشک عمومی) را میتوان نام برد.

واژه اوستایی سپس در زبان پهلوی به صورت بئشه زک و سپس در ادوار بعدی به صورت بزشک و پزشک در آمده است.

وجود انسان در فرهنگ پزشکی ایران

  • که جهان= جهان کوچک (انسان ) تصویر آیینه ای مه جهان(جهان آفرینش) است. تئو: (وجود فیزیکی)
  • بئوذ یا بوی: (بو و خاصیت انسان)
  • دئنا: (وجدان ، وجود اجتماعی)
  • اوروان: (جان دوم)
  • اهو: (جان ،زندگی)
  • پیکر: (قالب انسانی)
  • بیمار : (وی مار، بیماری روان)
  • ناخوش: (بیماری تن)

فرهنگ یونان پیشتاز فرهنگ ها در جهان؟

الگود و سرینا و بسیاری از جستجو گران دیگر باور دارند که پزشکی یونان تا حد زیادی از ایران کمک گرفته است. بین روزگار درخشان دانش و تمدن یونانی (آمدن سقراط و..) و دوران بربریت یونان 200 سال بیشتر نیست و دانش در این دوره کوتاه نمی توانست چنین رشد کند پس بیشتر این دانش از جاهای دیگر به ویژه سومر ، آشور ، دشت سوزیانا(شوش) و دیگر مراکز دانشی ایران با فرار مغ ها (اولین اندیشمندان ایرانی در سپیده دم تاریخ ) به دنبال مغ کشی در ایران به یونان برده شده و سپس با یورش اسکندر و بردن نبشته های ایرانی به یونان ، این روند ادامه یافته است.

ریشه های پزشکی بقراطی:

  • چهار پایه آب ، آتش ، خاک ، هوا یا باد و سپس به گونه سردی و گرمی ، تری و خشکی مطرح شده و مزاج های گوناگون بر مبنای آن بنا شده است. تاریخ میگوید که همه این مفاهیم از ایران به یونان رفته است.
  • در پزشکی ایران واژه ی ZAHAK(آژی دهاک اسطوره ای ) بر گرفنته شده است:

Z: برگرفته از زمیک در اوستا به معنای زمین یا خاک

A: از آب

H: از هوا یا باد (وای )

A: از آتور (آتش) گرفته شده و خود در برگیرنده معنای وجود زمینی انسان میباشد.

پزشکی ایران قبل از ورود آریاییها (مکتب مزدیسنا)

از پزشکی ایران در تمدنهای اولیه فلات ایران در قسمتهای قدیمی تتر از اوستا (وندیداد و یشتها) یاد شده است بعضی عقیده دارند که انسان پزشکی را از حیوانات یاد گرفته است مثلا رازی پزشک ایرانی مینویسد: اگر جوجه پرستو یرقان بگیرد .. ویا در مورد درمان نزدیک بینی در نواحی دور افتاده ایران ،ایرانیان بومی بیماریها را ناشی از اراده برخی خدایان میدانستند و برای فرونشاندن خشم آنها انواع قربانی ها را به خدایان تقدیم میکردند.

تمدنهای اولیه در شهر سوخته در سیستان ، سیلک در کاشان ، ماسوله در گیلان ، حسنلو در کردستان ، لیان در بوشهر ،سوزیانا در شوش ، خوروین در تهران ، تپه حصار در دامغان ، … بودند. حداقل طبق گفته فردوسی این اقوام اولی دارای سواد و خط پیشرفته ای بودند. ( پزشکی ایران باستان از دکتر حسن تاج بخشی )

انواع بیماری ها در اوستا :

به سبب تقسیم دو گانه جهان به یک آفرینش خوب و یک آفرینش بد همه بیماریهای جهانی از پدیده های مینوی بد به شمار می آیند.

بیماری های گزارش شده در وندیداد شامل:

  • واورشی (نوعی بیماری مقاربتی )
  • تب زایمانی
  • اسکندا (بریدگیهای گوناگون و زخم ها )
  • آگهوستی (راشیتیسم)
  • دروکا (سنگ کلیه یا کیسه صفرا)
  • کوره گا (کورک یا کوره امروزی)
  • استائیریا(جوش بدن مثل آبله یا سرخک)

قابل ذکر است که پزشکی کهن ایران بیش از بیماری های تنی ،بیماری های روانی را در بر میگیرد (علت اهمیت مانتره بشزو یا تلقین و یا روان پزشکی )

( کتابخانه های ایران ، رکن الدین همایون فرخ)

نمونه های پزشکی بومی در ایران پهناور

  • آبله کوبی دربلوچستان از سده پیش از کشف ادوارد جنر
  • جراحی در جمجمه در شهر سوخته سیستان و به کار بردن چشم مصنوعی و آنچه در شاهنامه درمان رستمینه نام دارد.
  • درمان نزدیک بینی در روستا های دور افتاده کویر ایران
  • سگ دید کردن: در فرگرد سوم وندیداد اوستا پیداست کھ آن زمان که جان از ” تن“ بشود اگر سگی در کنار پای او بسته باشد می تواند مردن از مرگ مفاجاه و بیھوشی تشخیص دھد؛ چرا كھ رایحھ زنده بودن را در نسیم باد مي تواند تشخیص دھد.
  • سگ بدنبال خون رونده؛ بوی رونده: برای یافتن گم شدگان در جنگل ھا و یا آوار زلزله ھا از سگ وھونزگ (سگ غریب) استفاده می شده است.
  • کتاب سوم دینکرد برگرفته از اوستای کھن: در ھر شھر از ایران بیمارستانی بوده برای زنان جدا از مردان و پزشکان زن و مرد در بیمارستانھای مرو؛ بلخ؛ ری؛ نیشاپور؛ خوارزم؛ پاسارگارد و سرانجام بیمارستان دانشگاھی بزرگ شوش از روزگار داریوش ھخامنشی بھ درمان و آموزش ادامھ مي دادند.

(شایست ونشایست؛ متن بازمانده از روزگار انوشیروان ساسانی بھ پارسی میانی)

پرشکی در دوران پیشدادیان (مکتب هندو و ایرانی )

در كتاب ودا جمشید پسر خورشید اولین كسي است كه اھورامزدا دین خود (مزداییسم) را به او سپرد. او نمونه اي از سرزمین بھشت گونه ساخت كه بیماري را در آن راھي نبود ،پزشكي و درمان مردم را منظم كرد. او مردم را به چھار گروه دانایان، لشكریان، دبیران و پزشكان و منجمان، كشاورزان و بازرگانان تقسیم كرد.اوستا اولین پزشك را فریدون (تراتئون) مي داند كه در دامنه كوه مقدس و اساطیري البرز پرورش یافت در اوستا آمده است كه زرتشت از اھورامزدا پرسید اولین طبیب خردمند و … كه مرگ را مقھور كرد و با كارد و آتش و تب و ناخوشي را درمان نمود كه بود؟ پاسخ شنید فریدون. (تاریخ طب در ایران از دكتر نجم آبادي)

پزشكي ایران در زمان كیانیان (مكتب زرتشت)

معتقدند اصول و مباني پزشكي از ایران به یونان انتقال یافته و مكتب زرتشت خیلي بیشتر از مكاتب پزشكي یونان وجود داشته است سیریل الگود ثابت كرده كه بندھش از نوشته ھاي ھیپوكرات قدیمي تر بوده و ترجمه بسیاري از عبارات بندھش در نوشته ھاي او آورده شده است. در مكتب زرتشت طبابت از طریق مذھب و با امداد از خداوند بوده است. در این مكتب بین خرد نیك و خرد بد مبارزه ھمیشگي وجود دارد و طبیب با عمل خودش مثل ھمه انسانھاي شایسته به اھورامزدا در دفع ھر گونه مرض و شر و بدي كمك مي كند.( پژوھشي در تاریخ پزشكي و درمان جھان از محمد تقي سربندي)

پزشکی ایران در زمان مادها (مکتب سده اکباتان )

صد سال بعد از زرتشت این مکتب توسط یکی از شاگردان او به نام سنئا پوراهوم ایجاد شده است و بر در ورودی آن این اشعار زرتشت : راه در جهان یکی است و آن راه اشویی (پاکی و راستی ) است و باقی راه ها بیراهه هستند ، نوشته شده است.

پلوتارک مورخ یوناني شخصا به مكتب اكتابان راه یافتھ بود در آن جا بھ اظھار او حكمت، نجوم، طب و.. با حضور صد شاگرد آموزش داده مي شده است شرایط ورودي به این دانشكده فوق العاده سخت و براي ھر كسي مقدور نبوده است علوم مغان (مجوس) از جمله پزشكي تدریس مي شده است یكي از شاگردان این مكتب آموزگار فیثاغورث بوده است این نام سنئا (حكیم خردمند، خرد جاوداني) بعدا بصورت سئن مرو و سپس سیمرغ حكیم در آمده است.( پزشکی در ایران باستان از دکتر موبد سهراب خدابخشی)

پزشکی ایران در زمان هخامنشیان (مکتب هخامنشی)

دانشكده پزشكي پاسارگارد، مخلوط شدن پزشكي ایران با پزشكي یونان و مصر، گزنفون از دانشكده با عظمت پاسارگارد نام برده است ھرودت مي گوید بسیاري از پزشكان مصري در این دانشگاه و دربار ھخامنشي مشغول بھ كار بوده اند. دموكودس پزشك یوناني در برخي از درمانھاي جراحي این دانشگاه دخالت داشته است بنا بھ نوشتھ دینكرد منابع دانش پزشكي ایران در سه نسك مھم اوستا نوشته شده و در كتابخانه دژ نپشت تخت جمشید توسط اسكندر سوزانده شد و نسخ موجود در آتشكده شیزگان در آذربایجان به یونان انتقال یافته توسط ارسطو ترجمه و نام طب یوناني به تاریخ ما وارد شده است. گزنفون مي گوید كوروش عقیده داشت بیشتر بیماریھا از پرخوري و… مي باشد). مجموع مقالات كنگره بین المللي پزشكي در ایران باستان )

پزشکی ایران در زمان اشکانیان

به ھر دلیل حداقل تا جایي كه تاریخ نشان مي دھد تاثیر ناچیزي در فرھنگ و ادب و طب و… داشته اند. ابتدا تحت سلطه یوناني ھا بوده و از زماني كهاستقلال یافته اند دین مغان زرتشتي را برگزیده و مكتب ھخامنشي را ادامه دادند.

نفوذ عمیق پزشكي و فرھنگ یوناني در این دوره دیده مي شود مھرداد ششم روش میترایتیسم (عادت دادن بدن به سم) كه نوعي ایمن شناسي است اختراع كرده است .دو پزشك نامي این دوران در كتابھا مطرح اند اولي آزونكس و دومي پزشك دانشمندي به نام فرایتس (فرھاته یا فرھاد) كه در قرن چھارم میلادي مي زیسته و به دانشمند پارسي مشھور بوده است.

) از كتاب پزشكي و درمان ایران از ماد تا ظھور اسلام از محمد تقي سربندي )

 

دانشگاه گندی شاپور ( وه انتیو شاپور)

 

این دانشگاه در واقع دنباله دانشگاه بزرگ شوش در روزگار داریوش ھخامنشي است كه ویران شده بود و در زمان اردشیر بابكان با فاصله كمي از آن دانشگاه جندي شاپور ساخته شد. وي و فرزندش شاپور قسم خوردند كه به زنده كردن دانش ایران بپردازند و كتابھا و دانش به سرقت رفته توسط اسكندر و رومي ھا را به ایران برگردانند. این دانشگاه به ویژه در زمان شاپور اول رونق یافت و در آن پزشكي بومي ایران از نواحي گوناگون از سراسر ایران و به ویژه آنچه به عنوان مكتب خوز (پزشكي بومي خوزستان) نامیده مي شد جمع آوري گردید. دانشمندان ایراني به ھند و یونان و مصر و… فرستاده شدند تا به ھر قیمت كتابھاي از دست رفته را به ایران برگردانند. تنگ نظري حاكمان روم (والریانوس؛زنون؛ ژوستنین)كه باعث بسته شدن مدارس پزشكي در روم شده بود؛ فرصت خوبي براي شاپور و انوشیروان فراھم كرد تا ھمگي دانشمندان را در دانشگاه جندي شاپور جذب كنند. ایرانیان با جمع آوري داده ھاي ملل گوناگون و اساس قرار دادن پزشكي بومي آن را تكمیل كردند و پزشكي ایجاد شده از نوع یوناني و ھندي و زرتشتي فراتر رفت و پزشكي خاص جندي شاپوري تا ششصد سال پاي بر جاي ماند.

  • در آثار به جا مانده از کتابهای این دانشگاه از زبان رازی و … میشنویم که:

خوز چنین گفت یا خوزی چنین گفت و یا در جامع الخوز چنین نوشته شده یعنی دانشمندان خوزستان چنین گفتند یا یک پزشک خوزی (زن یا مرد) چنین گفت و یا در Textbook نوشته شده توسط پزشکان گندی شاپور چنین آمده است.

  • قفطی مینویسد کار پزشکی در آن دانشگاه رو به پیشرفت نهاد و سرآمد پزشکی جهان شد ، به حدی که طریقه آنها از طریقه یونان،هند و مصر پیشی گرفت ، قانونها نهادند و کتابها جمع کردند تا در سال بیستم پادشاهی انوشیروان به فرمان او یک گردهمایی از پزشکان صورت گرفت و سخن هر کس را ثبت نمودند. واسطه این مجلس جبرئیل درستباد نام داشت که وزیر بهداری ایران بود . چنان که مطالعه کننده در آن تعمل نماید هر آینه استدلال به کمال و فضل و دانش آنها خواهد کرد.( تاریخ الحکما؛قفطی)

سال ھفدھم ھجري: جندي شاپور به تصرف ابوموسي اشعري در آمد و زان پس دیگر به آن توجھي نمي شد و بودجه دولتي آن قطع گردید و اساتید طراز اول آن با تطمیع و… به بغداد و بیمارستان آن فراخوانده شدند ولي برخي اساتید آن به پایمردي خود ادامه دادند بطور مثال وقتي ھارون از وھشتك رییس دانشگاه جندي شاپور خواست كه در بغداد دانشگاه و بیمارستاني بسازد او سر باز زد و گفت من از دستگاه حقوقي نمي گیرم و دولت ھم براي بیمارستان جندي شاپور كمك نمي كند من وبرادرزاده ام بیمارستان را براي خدا اداره مي كنیم. این پایداري تا سال 267“ سال جان باختن یعقوب لیث صفاري“ ادامه یافت و از آن پس چراغ این دانشگاه به خاموشي گرایید.

(تاریخ پزشكي نوشته دكتر تاج بخش پژوھشھاي دكتر برومند استاد ارجمند در زمینه دانشگاه جندي شاپور)

نمونه اي از پزشكي جندي شاپور:

ھارون به سردرد شدید مبتلا شد كه پزشكان بغداد درمانده شدند. از جندي شاپور بختیشوع پسر جورجیس را براي درمان آوردند. او با ھارون به فارسي و عربي صحبت كرد. ھارون خواست او را بیازماید به او گفتند: ”در این جمع كسي نیست كه بتواند با او صحبت كند چون او و پدرش خالق كلامند و بطور ذاتي فیلسوف“ با این وجود ھارون براي آزمودن بختیشوع ادرار چھارپایي را به نام ادرار كنیز محبوب خود كه بیمار شده است نشان داد و از او نوع بیماري را مي پرسد. بختیشوع مي گوید این ادرار انسان نیست زیرا قوام ادرار انسان را ندارد و رنگ وبوي آن ب ادرار انسان شبیه نیست و براي صاحب ادرار جُو عالي پاك كرده تجویز مي كند.

دانشگاه بغداد و نقش پزشکان جندی شاپور در آن :

پایه های پزشکی این دانشگاه توسط پزشکان گرفته شده از جندی شاپور بنا شده است.

چهار استوانه بزرگ پزشکی ایران عبارتند از:

  • ربن طبری: زاده در مرو و بزرگ شده در تبرستان ،نویسنده کتاب فردوس الحکمه
  • رازی با کتاب گرانقدر الحاوی ( Contents) و کتاب طب منصوری ، رئیس بیمارستان و دانشگاه ری .
  • مجوسی اهوازی پزشک نامی خوزستان با کتاب کامل الصناعه الطبیه
  • پورسینا با کتاب قانون در طب و…

از این به بعد پزشکی شاخه شاخه میشود : شاخه فارسی با بخارایی و جرجانی و …، شاخه سوری با ابن نفیس فرشی ( اصل او فرش از نخشب فرارود) و…

 

نمونه هایی از نوشته های پزشکان ایرانی :

رازی در دانش ویژه پزشکی بسیار برجسته تر از پورسینا است . او پزشکی مهربان با بیماران و دانشجویان بود، وی در مورد جالینوس میگوید: من شاگرد کوچک اویم ولی او هفتصد اشتباه دارد (کتاب شک بر جالینوس) . کتاب الحاوی او بسیار گسترده است و کتاب المنصوری او کوچک و فشرده. نظریات فلسفی او ویژه خود اوست و پورسینا او را در مقام فیلسوف بر نمیتابد.

  1. مجوسی اهوازی: زرتشتی است.جلد اول کتاب او بخش علمی است و جلد دوم آن بخش عملی ،ولی بسیار آکادمیک و به روز نوشته شده است.
  2. پورسینا در فلسفه دست توانایی دارد و شیوه فلسفی و عقلانی که در نوشتن قانون بکار برده است باعث درخشش بی همتایی او در برابر رازی شده است.پورسینا در درمان هاری میگوید: اگر کبد سگ هار را بر زخم هار گزیده بگذارند در درمان آن موثر است (نوعی آنتی بادی تراپی)
  3. بخارایی با کتاب راهنمای دانشجویان،وی شاگرد مغانه ای و او شاگرد رازی است و نظر او را در مورد پاتوژنز ریفلاکس ادراری میدانیم.
  4. جرجانی با کتاب ذخیره خوارزمشاهی و اغراض الطبیه در سال 434 در گرگان زاده شده و در 531 در مرو از دنیا رفته است.
  5. باء الدوله رازی که خود رازی دوم است و در روستای ترشت و در ری زاده شده در زمان صفویه زندگی نموده و در 915 به علت نامعلومی کشته شده است . او کتاب علمی خلاصه تجربه ها را که خود شاهد بوده است و یا از قدیم موجود بوده را گردآوری کرده است. در مورد پیوند استخوان جمجمه با استخوان حیوانات و یا پیوند از پوست سر و یا در مورد پیشگیری از طاعون با خورانیدن مواد آماسی و غده برآمده طاعونی مفید بوده است . کشف دیگر او مربوط به سالک و درمان آن است او معتقد به انرژی درمانی است و پس از رازی بزرگ ،کاشف واقعی آلرژی است ، تحقیقات او در مورد سیفیلیس (آتشک یا ارمنی دانه) و سیاه زخم (نار فارسی) مشهور است.

 

 

تکوین و تجدید نظر در عقاید و دانش روز توسط دانشمندان ایران و ذکر یک مثال در مورد آزمایش ادرار

  • رازی : به طوریکه در کتاب بحران گفته ام ادرار تیره تنھا دلیل بر ركود و ماندن نیست بلكه از بین رفتن و مشكل كلیه را نشان مي دھد و اینكه در بحران تغییراتي در ادرار رخ مي دھد اما ادرار روشن و شفاف دلیل بر این است كه كلیه مشكل ندارد. اگر ادرار اصلا درست نشود دلیل بر ضعف رگھا و ضعف دستگاه ادراري جداگانه و یا با ھم است و عدم دفع ادرار دلیل بر وخامت علت غالب بر آن موضوع و نشانه ھلاك است.
  • مجوسي اھوازي: پیشاب بخش آیینه ایي (آبكي=المائیه) خون و ناسره ھاي شسته شده خلط ھاست كه گرده ھا آنھا را از خون جدا مي كنند و خون را از آنھا پاك مي كنند. بدین صورت كھ خوني كه به سوي رگ اجوف مي رود توسط گرده ھا به سوي خود كشیده مي شود؛ تا گرده ھا اندك خوني كه با آن آمیخته است بگیرند و با آن غذاي خود فراھم آورند و سپس آن را از راه دو آبراه معروف ”میزناي“ به آبدان برسانند.
  • بیان الطب (درسنامه پزشكي پارسي قرن ششم از ابن نفیس): بدان كه در شناختن آب تاختن (ادرار) چھار چیز را باید نگریست: رنگ (ھشت گونه است)؛بوي (چھار گونه است )؛ قوام (ستبري یا تنكي؛ میانه و چگونگي گذر زمان بر آب تاختن مانده) و رسوب (بھر بالاي آب؛ میان آب؛ زیر آب و ھر یك را سه گونه است )
  • اخویني بخارایي: قوام گیري بول ( یا پختگی پیشاب) به رنگ بُوَد و به قوام بُوَد و به بوي بُوَد و به رسوب بُوَد! اما به رنگ: رنگِ تمام رسیده بودن(پختگی یک ناخوشی) پیشاب، ترنجي بُوَد (کارکرد بھنجارِ کلیه ھا). رنگِ كم رسیده بودنِ آن، َبَني (كاھي) بُوَد (کارکرد ناتمام کلیه ھا) و رنگِ خام بودن و رسیده نابودنِ آن، سپید بُوَد (پرورده نشدن پیشاب.

 

گردآورنده : فصیح اله رضایی 

 

fa_IRPersian